ققنوس اينترنتي من

۳/۳۱/۱۳۸۱

بياد دكتر شريعتي
كوير
در كويري تشنه اي ديدم
مشكي بر دوش
پرندگان را آب مي داد
كاروانها را خبر از سراب مي داد
عاقبت با مشك آبش رفت
مرگ او از تشنگي گلها بود
مرگ او از وسعت صحرا بود
او مردي به وسعت دريا بود
ولي تنها بود

"خدايا, ترا شکر می کنم که مرا با درد اشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و ناخالصی های وجودم را در اتش درد بسوزانم.....
خدايا, ترا شکر می کنم که مرا در اتش عشق گداختی و همه موجودات وخواستنی ها را بجز عشق و معشوق در نظرم خوار و بی مقدار کردی تا از کنار هر حادثه وحشتناک ,ارام بگذرم دردها, تهمت ها, ظلم ها, فشارها و شکنجه ها را با سهولت تحمل کنم.
خدايا, مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيبای ترا مشاهده کنم.....
خدايا, پستی دنيا را هميشه در نظرم جلوه گر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاکی, مرا از ياد تو دور نکند.....
خدايا, دلم از ظلم و ستم گرفته, ترا به عدالتت سوگند می دهم مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده...
خدايا, بسوی تو می ايم ,از عالم و عالميان می گريزم, تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده".

۳/۲۸/۱۳۸۱

نمي دانم چرا ايتاليا باخت فقط متاسقم