ققنوس اينترنتي من

۳/۰۱/۱۳۸۱

اينترنت
اگه اهل مسابقه و جازه هستيد يه سر به اين سايت فارسي بزنيد

۲/۳۱/۱۳۸۱

با سلام آقا مي گن افكار من ماست موسيريه ، يعني بدرد مزه عرق سگي مي خوره
خوب مي گن ديگي شايد راست مي گن!
امروز تو دانشگاه يه جرياناتي رخ داد ، اصلا حالم منو تا الان بد كرده
عزيزم قربون شكلت برم من جوادم خوب شد جواد ، جواد
آقا زور كه نيست نمي تونم دست بر دارم آقا مي دونيد اين عشق الكي ما را عاشق خودش كرده
جونم برات بگه يه نفر به ما راه داد ما نتونستيم سبقت بگيريم
مات و مبهوت مونديم تو خيالش وسط جاده
حالا هي دارن بوق مي زنند... خب بابا !
عجب دور و زمونه اي شده احساس داشته باشى مي گن يارو جواده ، احساساتيه ، يارو رو مى بينى زيگيل دختره شده...
"روزگار غريبي است نازنين دهانت را مى بويند مبادا گفته باشى دوستت دارم"
ما به همين عشق يه طرفه دل خوش كرديم
" خوشا مهربونى دو سر بى كه يك سر مهربوني درد سر بى "

علي بي غم كاش همه غمهاي عالم بيان پيشت يه روز بريد كافي شاپ
ما ديگه بريديم . آقا من نمىفهمم اي جبر چى هست علي بي غم تو مىفهمي عمو وب لاگيها شما چه طور ؟تو رو خدا يكىبه ما بگه.
آخه خدا جون اسمتو گذاشتن خدا كه هواى ما رو داشته باشى آخه رمه بدون چوپان!
بابا خدا جوونى كردم ، مخلصيم چرا قهر كردى؟
بابا اون گفت جبر زمونه... ....آقا بيان به اين اختيار بگيم برو چند وقت ماه عسل .....
نه بابا مثه اينكه خيلى جواد تشريف دارم ..... مخلصيم

۲/۳۰/۱۳۸۱

سلام آق اين مطلب را بخوانيد مقاله اى است درباره اينترنت و روحانيت

آقا ما نفهميديم ما ايرانيها چرا اينقدر گير تشريف داريم آقا گله دارم سر دبير هستي خوب باش قدمت روي چشم آقا اصلا سواد ما از شماست ولي نميشه نقد نكنيم .
مقاله حسين درخشان را با شمس الواعظين خواندم بابا اين همه مشكلات تو جامعه هست اونوقت از پيپ كشيدن خاتمي سئوال مي كني
آخ يه دفعه ديگه آين شمس رو گير بيارم انقدر سئوال مي كنم
اين دكتر سروش هم رفته آمريكا مثل اينكه خيال اومدن نداره بابا كلاسهاي سه شنبه رو ول كردي رفتي
تازه بحث به جاهاي خوبش رسيده بود
القصه شمس الواعظين رو تو كلاسهاي دكتر مىديدم و تا مي تونستم سئوال مي كردم
اما اين پرسش پاسخها ........

حسين درخشان درباره جريانات اخير و صحبتهاي آقاي خاتمى نوشته بود بابا اين ها همش يك تئوري بيش نيست كه دوستان آقايان طرح مى كنند چرا هميشه در وسط زمان رياست جمهورى و در اوقاتي كه جامعه از تب سياست جدا مى شود اين موضوعات مطرح مى شود
آقا دنبال سينه زن مى گردند دوباره جناح آقايان چون نتونستند به حرفهاي خود عمل كنند بوق دستهاي پشت پرده سر مي دهند
بابا قبول كنيد براي هر تحولى بايد اينگونه عمل كرد فشار از پايين چانه زنى از بالا
مىخوان فضا را مشوش كنند مى گن نمى گذارن بابا تريبونها دست شماست، يه داد بزنيد اين آقاهه كيه كه نمي گذاره شما كا ر كنيد ما هم بدونيم
اينم از اصلاحات حكومتي

مثل اينكه اين مسئله موتور جستجو خيلى حامد رو عصبانى كرده آخه اون يه آدم آرمانگراست به عقيده من

من به آن روز حجيم خواهم انديشيد
تو مى آيى
در سينه تلاطم است
به كبوتران دانه داده ايم
در قفس گل كاشته ايم
آدم اينجا تنهاست
و تو مى آيي ، و تو خواهى آمد
چه لحظات سبزى
به كران بيابان بنگر
آهسته شو
گلبانگ ستاره را بشنو
پروازي بايد كرد ،به ققنوس
به اميد ، سبو تشنه است
سبو تشنه است
به كنارم خواهى آمد
به كفنم خواهى نوشت
آنچه ديگران نمىدانند
و تو مى آيى
با كبوتران حرم
با زيارتنامه هاي بى غلط
و تو خواهى خواند آنچه ديگران نمى دانند
سنگ بر من خواهند زد
از كنارت ميگذرم بى آنكه در چشمانت باران بلرزد
آسمان بى ستاره كه ديده ؟
تو مى آيى
در سينه تلاطم مىگيرد
تو به فاتحه صبح
يك دعا مىخوانى
و خواهي خواند آنچه ديگران نمى دانند
(جواد نيكو، دوشنبه 29 ارديبهشت )

۲/۲۹/۱۳۸۱

اين سخن را هنگامي خواهي فهميد

كه شب است وسكوت وحشيانه مي تازد

عناصز ظلمانى در دل آسمان
در اين ظلمت
چراغي از دل فرا راه نابينايان
و براي عبرت اهل عشق
حلاج سر دار
و اين سخن اينست
دوستت دارم

اين سايت را براي آنهايي كه شعردوست دارند معرفي مى كنم بالاخص آسمان كوچك,م- رسوا و آقا ماهان

مروز يه مقاله درباره زبان برنامه نويسي #C(بخوانيد سي شارپ)خواندم خيلي حال كردم تا چند سال ديگه اكثر برنامه نويان بايد به اين زبان روي بياورند. حتي جالب است بدانيدvs.net را برپايه اين زبان نوشته اند.
اين داستان با مزه را حتما بخوانيد.
فردا بايد برم دانشگاه ، غصم ميگرد دانشگاه نگو محل جولان دادن دختر پسرها
همه جور آدم مىتوني ببيني بچه اي كه هم زراعت مي كنه هم درس مىخونه دختري كه فقط براي شوهر پيدا كردن اومده دانشگاه (اونم شوهر مهندس)
جالب است بدانيد تا سال گذشته فقط مد لباس و لوازم آرايش و ...بود امسال مد ماشين شده . هر روز يه ماشين جديد ميارن يه دستي مي كشن و با صداي بلند نوار .......
ما به همون اتوبوس راضي هسيم!

دلم گرفته

عجب روزگار بد خلقي است

ستم بودن حريفي مي تازد

شغالها سرمست

و من وتو

سخن از عشق و مهر مىگوييم

اين شعر يكي از بچه ها ي دانشگاه است (م -رسوا )