ققنوس اينترنتي من

۲/۳۰/۱۳۸۱

من به آن روز حجيم خواهم انديشيد
تو مى آيى
در سينه تلاطم است
به كبوتران دانه داده ايم
در قفس گل كاشته ايم
آدم اينجا تنهاست
و تو مى آيي ، و تو خواهى آمد
چه لحظات سبزى
به كران بيابان بنگر
آهسته شو
گلبانگ ستاره را بشنو
پروازي بايد كرد ،به ققنوس
به اميد ، سبو تشنه است
سبو تشنه است
به كنارم خواهى آمد
به كفنم خواهى نوشت
آنچه ديگران نمىدانند
و تو مى آيى
با كبوتران حرم
با زيارتنامه هاي بى غلط
و تو خواهى خواند آنچه ديگران نمى دانند
سنگ بر من خواهند زد
از كنارت ميگذرم بى آنكه در چشمانت باران بلرزد
آسمان بى ستاره كه ديده ؟
تو مى آيى
در سينه تلاطم مىگيرد
تو به فاتحه صبح
يك دعا مىخوانى
و خواهي خواند آنچه ديگران نمى دانند
(جواد نيكو، دوشنبه 29 ارديبهشت )

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی