ققنوس اينترنتي من

۸/۲۴/۱۳۸۱

باز من غمگينم

باز من تنهايم

به كجا بايد رفت؟

به كه بايد پيوست؟

به اميني كه امانت خوار است؟

به دياري كه پر از ديوار است؟

يا به افسانهً دوست؟

گريه ام مي گيرد.

۳/۳۱/۱۳۸۱

بياد دكتر شريعتي
كوير
در كويري تشنه اي ديدم
مشكي بر دوش
پرندگان را آب مي داد
كاروانها را خبر از سراب مي داد
عاقبت با مشك آبش رفت
مرگ او از تشنگي گلها بود
مرگ او از وسعت صحرا بود
او مردي به وسعت دريا بود
ولي تنها بود

"خدايا, ترا شکر می کنم که مرا با درد اشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و ناخالصی های وجودم را در اتش درد بسوزانم.....
خدايا, ترا شکر می کنم که مرا در اتش عشق گداختی و همه موجودات وخواستنی ها را بجز عشق و معشوق در نظرم خوار و بی مقدار کردی تا از کنار هر حادثه وحشتناک ,ارام بگذرم دردها, تهمت ها, ظلم ها, فشارها و شکنجه ها را با سهولت تحمل کنم.
خدايا, مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده تا حقايق وجود را ببينم و جمال زيبای ترا مشاهده کنم.....
خدايا, پستی دنيا را هميشه در نظرم جلوه گر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاکی, مرا از ياد تو دور نکند.....
خدايا, دلم از ظلم و ستم گرفته, ترا به عدالتت سوگند می دهم مرا در زمره ستمگران و ظالمان قرار نده...
خدايا, بسوی تو می ايم ,از عالم و عالميان می گريزم, تو مرا در جوار رحمت خود سکنی ده".

۳/۲۸/۱۳۸۱

نمي دانم چرا ايتاليا باخت فقط متاسقم

۳/۲۳/۱۳۸۱

يه سر به اينجا بزنيد

۳/۲۲/۱۳۸۱

تا پايان امتحان هايم فقط نقل قول مي نويسم اگه مشكلي پيش نياد:

عشق هديه اي نمى دهد مگر از گوهر ذات خويش .
و هديه اي نمى پذيرد مگر از گوهر ذات خويش.
( آسمان من ) عشق نه مالك است نه مملوك
زيرا عشق براي عشق كافي است و آرزو كنيد سپيده دم برخيزيد و بالهاى قلبتان را بگشاييد و سپاس گوييد كه يك روز ديگر از حيات عشق به شما عطا شده است جبران خليل جبران
و دعايي براي اين نيمه شب كه شايد بواسطه آمين شما وبگردهاي پاك مستجاب شود : الهي عجل لوفاتى

۳/۲۱/۱۳۸۱

لذت سرود آزادي است ، اما نفس آزادي نيست.
لذت شكوفه هاى آرزوست ،اما ميوه آن نيست.
لذت ژرفايي است كه ما را به بلندا مي خواند اما خود نه ژرف است و نه بلند
آري به حقيقت لذت يك سرود آزادي است و من آرزو مى كنم كه شما آن سرود را با تمامى دل بخوانيد
اما چنين نمي خواهم كه دلتان را در آن سرود گم كنيد
اين هم براي ندا
جبران خليل جبران